8 دی 96

ساخت وبلاگ
دوباره به وزن 71 کیلو برگشتم.

این مدت درگیری با شوهر بچه زیاد داشتم

بابت اون پولی که به داماد داد. 12 ملیون تومن. من 1ملیون از شوهر با بحث های فراوون گرفتم.

4ملیونم که قبلا به مادرش داده 15 ملیونم به ندرت. دیگه این همه پول به اونا دادع منم 1 ملیون گرفتم.

اخه فکر نمیکنم پولارو برگردونن مخصوصا مادر . از اون طرفم داماده فک نکنم حالا حالا ها بده. اگرم بده بدون سود. ندرتم والا نمیدونم.

ویانام که غذا خوردنش بد بود بدتر شده همش با دعوا تهدید شاید 2 ق بخوره.

خلاصه خیلی قرو قاطیه.

 شب یلدام رفتیم خونه مادر شوهر فقط ما بودیمخیلی تحویل گرفته بود و این خیلی عجیب بود از اون موقع هم من اصلا اعصاب ندارم. یادم باشه باز 4 قل و... بخونم اگه کاری کرده رد بشه بره.اما عجیب بود داماد اصلا نیومد. والا این 24 اونجا اویزونه بد برا شب یلدا بهونه اورده بودن نیومده بودن.

از اون طرف جاری هم نیومده بود 

با اینکه گفته بودن میان.

(گوشی محمود دزد برد بعد محمود رف پیش امیر که 12 م بهش بده به اونا میگه گوشی دزد برده و ندارم. روز بعد دیدم برادر شوهر به من زنگ زد....توجه کنین مادره نه... خواهرا نه....جاری نه... برادر شوهر. گف مامان دنبال محموده گفتم گوشیشو دزد برده.

خلاصه مادره اینجوری میفهمه.

بعد شب محمود اومد گف امیر ظهر قبل 12 زنگ زده به شرکت. بام حرف زده بعد گوشی داده به مادرش و... که نگف چیا گفتن.

گفتم باز پول میخاد اینقدر گشته.گف نه...

گفتم مگه امیر نمیدونس گوشیت دزد برده. پس چرا به مادره نگفته.

گف خودمم نفهمیدم و کلا یه قضیه پیچ داری بود.همه چیز عجیب.

اصلا اینا شماره محل کار محمود از کجا دارن.

بگذریم.)

مادره هم اون سری زنگ زده به محل کار اون موقع گفته بیاید برا شب یلدا که محمود اصلااااا بهم نگفته بود. بگذریم.

کلا باز دوره بدیو میگذرونم.

باز کل خانواده شوهر نو عابر بانک دیدن. خاله مینا رو پول خابیده. جالبه زنگ زده به شوهر من 10 م بهم بده.

یه عالم زمین و.... دارن. خر مایه هاااااا.

بعد ما اون موقع ها 5 م لازم داشتیم بما ندادن . بعد دیدیم ماشین صفر خریدنو....

الان اون همه مال داره باز دیده یه دری بازه پول به همه مفت خورا میده گفته منم یکم برداشت کنم.

والا محمود اخلاق بدی داره.

ما خونه نداریم. داداشش 1 خونه شمال داره1خونه تهران

 باز داره وام جور میکنه 3 خونه رو تهران بخره

هر کیم زنگ بزنه میگه پولام برای خونس. بعد ما باید به همه فضلو بخشش کنیم. حالا اگه پس بده بودن خوب بود. بگذریم 

 

بعد قرار بود مارو ببره سفر از مرداد ماه. الان دی هستیم. هنوووووز نبرده.

بعد از اول اذر هم درگیرشم هی میگه تو بگرد پیدا کن. من میگردم پیدا میکنم میگه نه.

این گرونه این اینجوره اون اونجوره همششششششش بهونه

به منصور دوستشم گفته مییره

از اون طرف میخواد ضایع نشه و ببره. از این طرف دوس نداره پول خرج کنه.

خلاصه با خودش درگیره.

خیلی اعصابم خورد شد

دیگه شب یلدا قاطی کردم یه دعوا شدید گرفتم گفتم نمیخوای ببری هی منو الاف میکنی بشین بگرد تور پیدا کن

من پیدا میکنم تو میگی نه. از طرفی همش تو نتم برای تور به ویانا توجه ندارم اونم برا توجه ااذیتم میکنه منم دعواش میکنم گاهی حتی میزنمش

 خلاصه اون روز گفتم دیگه بمن ربط نداره. با خودمم گفتم دیگه نمیبره ولش کن.

 

دردو دل باخدا...
ما را در سایت دردو دل باخدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6dardodelbakhoda9 بازدید : 332 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 14:58