۱۲ اذر ۹۶

ساخت وبلاگ
روز جمعه رفتیم خونه مونا .خوب بود .البته خودش بیشتر سرش به خیاطی گرم بود. اما در کل خوب بود.

سمیه و مادرشوهر فقط بودن.

شبم که برگشتیم تا دم در خونه مادر شوهر بردیم رسوندیمشون.

شوهر سمیه گیر داده به شوهر من ازش پول بگیره.

یک ادم بسیار تنبلو کار نکنیه مثلا اربعین رفتن شمال تا ۱۲ روز شمال بودن.

قبلا سمیه همش میرف سر کار پول دراره.

حالا این ادم گشاد کار نکن رفته پیش ندرت پسر خاله شوهرم نشسته گفته محمود (شوهر من)چون برادر سمیس بااااااید بهم پول بده.

و چون ادم بی سر زبونیه میخوام پولشم پس ندم.

حالا ندرت زنگ زده به محمود گفته و گفته حواستو جم کن.

شوهر من هیچ کدوم از این مسائل بمن نمیگه چون مباحث خونوادگیشونه.

فقط من دیده بودم امیر میخواد شوهرمو ترکه کنه گفته بودم من راضی نیستم پول به این بدی. 

خلاصه امیر زنگ زده ب شوهر من‌. اینم گفته من پول مفت ندارم بهت بدم. اگه بدم با شرایط میدم. تو ادم کون گشادی هستی و کاری نیستی. امیر هم بهش بر خورده و بحث کردن اینم دهن لق گفته تو به ندرت گفتی پول منو میخوای بخوری و...

حالا خدا خیر بده ندرت انتن دست شوهر من داد وگرنه حرف من خیلی برای محمود ارزش نداره که نده پول.

حالا بازم با این اوضا بهش گفته من بهت پول میدم اما یسری شرایط دارم.

در کل امیر بهش بر خورده که چرا همین جوری ۲۰ م پول بهم نمیدی و شرایط داری میزاری. از صبح تا شبم به ندرت اس فحش میده.

ندرتم اس داد شوهر من بابا غلط کردم . پول بهش بده.

چرا منو ضایع کردی .

خلاصه خونه مونا بودیم گفتم برو بهش بزنگ از دلش درار.

رف زنگیدو امد با مادرش حرف زد که بگه اینا به ندرت اس فحش ندن.

مادره هم گفته بیا پول همین جوری بده.

بعدا من بهش گفتم محمود بخاطر حرف مادرت یوق پول ندی . این مباحث پیش اومده امیر ممکنه لج بگیره جداااااا پولتو نده یا خیلی اذیت کنه بده.

 

بعد بهش گفتم محمود تو پول داری... چرا قرض هاتو بمن نمیدی. داری ۲۰م به داماد کون گشادت بدی . اما نداری ۳م قرضت به منو بدی؟؟؟؟؟

گف تازه بچه دار شده کار خیره..

گفتم ۲۰ م پول تو شکم ادم کون گشاد ریختن که اهل کار نیس .خیر نیس ۲ م ببر بده اون روستایی که نزدیک تهران تو منوتو نشون داد حتی دسشویی نداره 

بده ۱ دسشویی بسازن دعا بجونت کنن. این خیره.

**الکی کار خیر. فقط میخاد پول تو شکم خانوادش بریزه.

خلاصه خیلییییی حرص خوردم این چند روز و با ویانام بد بودم.

پری هم که بودم.

**من از اس ندرت ماجرا فهمیدم و پرسیدم دیگه محمودم گف همه رو.

کلا داغون.بعد گفتم ول کن بابا این که اولو اخر پول بهشون میده حرف من که براش مهم نیس اولو اخر حرف ننه مهمه.

اونم گفته بده. این میده.

حرص الکی نخور. کاری نمیشه کرد.

(کلاااا خیلی بچه ننس و حرف اونا براش مهمه .الویت اونان بعد من. و این خیلی منو ازار میده.)

من فقط باید بفکر لاغری باشم.برای شب یلدا و کریسمس حداقل بتونم مقداری هیکل لاغر کنم عالیه.

باید فقط به فکر خودم باشم. 

وزنم روز شنبه ۶۸ کیلو بود.خوشحالم وارد دهه ۶۰ شدم.

و دوباره تو مسابقه زیبا تن شرکت کردم.تا انگیزه داشته باشم.

من میتونم خوردنم کنترل کنم. باید کم بخورم. باید معدم کوچیک شه.

میتونم لاغر کنم و باز سایزم کم شه و هر لباسی که دوس دارم بخرم و بپوشم.

اگر اگر اگر مسافرتمون قطعی شه. دوس دارم خوش هیکل باشم تو سفر.

 

دردو دل باخدا...
ما را در سایت دردو دل باخدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6dardodelbakhoda9 بازدید : 345 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 14:58