روز ۲۴ فروردین ۹۶

مامانم زنگ زد گف دایی رضا دعوت کرده برای تولد ماهان ‌

بحث تولد شد

وشوهر میگه امسال برا دختر تولد بگیریم. من دوس ندارم تولد بگیرم چون خونواده شوهرم خیلیییی مسخره بازی در میارن

یسری مسایل بشوهر گفتم . گفتم دوس ندارم تولد بگیرم. اماااااااااااااا شوهرم یه اخلاق بدی که داره اینه بفهمه من از یکاری بدم میاد گیر میده انجام بده.

یهوووووو یادم اومد اوه نباید چیزی که خوشم نمیادو  بهش بگم.

باید با سیاست تولد نگیرم.

امااااا حالا که فهمیده میدونن گیر میده بگیرم.

باید بیخیال شم.احتمالا شوهر تولد میگیره . اماااا مثل پارسال پدر خودمو در نمیارم بیخیال بابا یه تولد ساده میگیرم اگه گیر داد.